{magic love}
پارت ۱۹
الیکا: یوجین
یوجین: بله؟
الیکا: من باید فکر کنم.
یوجین: باشه. فعلا بیا بریم سر کلاس.
الیکا: باشه.
و سپس آن دو باهم که کلاس رفتن.
تو کلاس:
ایلا برگشته بود. با شتاب به سمت آزاله رفت.
ایلا: آزالههه! سلاممم! من برگشتممم!
آزاله: ایلا! سلام خوش اومدی!
ایلا: ممنون! باید تمان اتفاقاتی که برات افتاده رو برام تعریف کنی!
آلوینا: سلام ایلا خوش اومدی! سلام آزاله.
آزاله: سلام آلوینا.
ایلا: سلامم! صبر کن شما دوتا همیدگرو میشناسید؟
آلوینا: زمانی که تو نبودی باهم آشنا شدیم، با تمام دختر های کلاس آشناش کردم. راستی آزاله باید تمام ماجرا رو برامون تعریف کنی.
آزاله: کدوم ماجرا؟
آریان: سلام بچه ها! آزاله ، خودتو به اون راه نزن ، ماجرایه تو و ایان.
آتنه: سلامم، منم میخوام بدونم.
الیزابت: سلام بچه ها! سلام ایلا خوش اومدی. آزاله منم میخوام بدونم.
آنجلنا: سلام! منم میخوام بدونم.
آزاله: باشه باشه، زنگ استراحت به همتون جریان رو میگم.
همه : هورااا
جکسون: هی ایان، رابطت با اون دختر مو صورتیه چیه؟
ویلیام: راست میگه ماهم باید بدونیم.
لوکاس: اهای اگر قرار باشه به اونا بگی باید به منم بگی.
ایان: باشه اروم باشین زنگ استراحت به همتون میگم.
استاد مارکیز وارد کلاس شد و درس را شروع کرد.
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
امیدوارم خوشتون بیاد💛✨️
الیکا: یوجین
یوجین: بله؟
الیکا: من باید فکر کنم.
یوجین: باشه. فعلا بیا بریم سر کلاس.
الیکا: باشه.
و سپس آن دو باهم که کلاس رفتن.
تو کلاس:
ایلا برگشته بود. با شتاب به سمت آزاله رفت.
ایلا: آزالههه! سلاممم! من برگشتممم!
آزاله: ایلا! سلام خوش اومدی!
ایلا: ممنون! باید تمان اتفاقاتی که برات افتاده رو برام تعریف کنی!
آلوینا: سلام ایلا خوش اومدی! سلام آزاله.
آزاله: سلام آلوینا.
ایلا: سلامم! صبر کن شما دوتا همیدگرو میشناسید؟
آلوینا: زمانی که تو نبودی باهم آشنا شدیم، با تمام دختر های کلاس آشناش کردم. راستی آزاله باید تمام ماجرا رو برامون تعریف کنی.
آزاله: کدوم ماجرا؟
آریان: سلام بچه ها! آزاله ، خودتو به اون راه نزن ، ماجرایه تو و ایان.
آتنه: سلامم، منم میخوام بدونم.
الیزابت: سلام بچه ها! سلام ایلا خوش اومدی. آزاله منم میخوام بدونم.
آنجلنا: سلام! منم میخوام بدونم.
آزاله: باشه باشه، زنگ استراحت به همتون جریان رو میگم.
همه : هورااا
جکسون: هی ایان، رابطت با اون دختر مو صورتیه چیه؟
ویلیام: راست میگه ماهم باید بدونیم.
لوکاس: اهای اگر قرار باشه به اونا بگی باید به منم بگی.
ایان: باشه اروم باشین زنگ استراحت به همتون میگم.
استاد مارکیز وارد کلاس شد و درس را شروع کرد.
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
امیدوارم خوشتون بیاد💛✨️
۱۵.۳k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.